حکایت دل

بسم الله الرحمن الرحیم

من چهار سال وبلاگ می‌نوشتم. از سوّم راهنمایی تا همین بهمن ماه گذشته. که طی انتقال بلاگ، به بیان از آن صد وخرده‌ای نوشته، فقط ده تای آخرشان برگشتند. و آن‌یکی وبلاگ از بلاگفا پاک شد.
وبلاگ نویسی، یک‌طور نوشتن دفترچه خاطرات است. و گاهی می‌تواند فیلم زندگی آدم باشد. فیلم بزرگ‌شدن‌ها، زمین‌خوردن‌ها، پیروزی‌ها، شکست‌ها... . من الآن سفرنامۀ کربلایم را از کجا بیاورم؟ نامه‌های سرگشاده ام را چه؟ نظرها را؟...
امّا معتقدم وقتی برنامه‌هایت را طوری می‌ریزی که به نظرت درست می‌آید، و ناگهان اتّفاقی می‌افتد که تو نه فکرش را می‌کرده‌ای و نه منتظرش بوده‌ای، این‌جاست که پای حکمت خدا می‌آید وسط! و یاد گرفته‌ام که در حکمت خدا ان‌قُلتی نیاورم. چون انقدر در اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی‌ام از این حکمت‌های کوجک و بزرگ دیده‌ام که فایده‌شان بهم ثابت شده باشد.
الغرض؛ می‌خواهم دوباره شروع کنم به نوشتن... نه اینکه دوباره آن فیلم را برگردانم، که فیلم جدیدی بسازم از زندگی جدیدی که اوّلین اتّفاقش تمام شدن مدرسه است.
  • فائزه شفیعی

نظرات  (۱)

  • محمد محمدیان
  • موفق باشید
    امیدوارم شاهد مطالب زیبایی از شما باشیم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی